نکاتی با اهمیت برای تصمیم اپلای
خیل عظیم مهاجرانی که به هر قصدی ایران را ترک میکنند، خواهناخواه به هر یک از ما این اندیشه را القا میکند که: «پس من هم باید بروم!» آنهم در هر شرایطی و به هر قیمتی. نوعی پیروی کورکورانه و تقلید عجولانه از کسانی که معلوم نیست تصمیماتشان تا چه اندازه منطقی و حسابشده بوده است.
در دورانی که در خارج از کشور تحصیل میکردم، با دانشجویان ایرانی زیادی روبرو شدم که شاید اگر کمی در تحقیقاتشان بیشتر دقت میکردند، میتوانستند مسیر بسیار مطمئنتر و مناسبتری را برای آینده خود برگزینند.
بسیاری از هموطنانی که در طول مدت اقامتم در اروپا با آنها برخوردم، سردرگم بودند و بهدرستی نمیدانستند که اصلاً چرا آمدهاند، چرا اینجا را برای تحصیل انتخاب کردهاند و پس از اتمام تحصیلاتشان چه میخواهند بکنند.
اشتباهات و سعی و خطاهای خودم نیز در فرآیند تحصیل وزندگی در اروپا، خواسته یا ناخواسته تجربیاتی در اختیارم گذاشت که با هزینه زیادی به آنها دستیافتم؛ هزینههایی که با اندکی تحقیق و دقت بیشتر میتوانستم به میزان زیادی از آنها بکاهم.
در اینجا چکیده این تجربیات را برایتان آوردهام تا کمکی باشد برای شما تا بتوانید به کمک آن با چشمانی باز و منطقی خللناپذیر برای آینده خود تصمیمگیری کنید.
۱. بدانید چرا میخواهید بروید.
خیلیها فقط برای این میخواهند پذیرش بگیرند که از کشور خارج شوند؛ یعنی رفتن فقط برای رفتن. اشکالی ندارد، این رویکرد هم لزوماً ناصواب نیست؛ به شرطی که توجیه مناسبی داشته باشد. مثلاً، برای کسی که شرایط اقتصادی مناسبی ندارد و پشتوانه مالی خوبی در ایران برای خود نمیبیند، اوضاع کار رشتهاش مناسب نیست یا درآمد پایینی دارد، این اقدام میتواند منطقی باشد؛ اما بهطورکلی این رویکرد آخرین راه چاره است: اینکه هر چه پیش آید از این بدتر نمیشود، پس برویم خارج درس بخوانیم و ازآنجا زندگی خود را بسازیم.
اما بسیاری از ما باید خیلی بیشتر به پیامد اعمالمان فکر کنیم. اگر شما در حال حاضر شرایط اقتصادی و اجتماعی قابل قبولی داشته باشید، ریسک کردن و طرز تفکر «هرچه پیش آید خوش آید» میتواند در آینده بسیار سرخوردهتان کند.
کافی است یک ماه زندگی در غربت و دوری از دوستان و آشنایان، مشکلات اقتصادی، معیشتی و فرهنگی زندگی در اروپا را تجربه کنید و سختیهای آن را بچشید تا کمکم این فکر به ذهنتان خطور کند که: «واقعاً ارزشش را داشت؟»
اگر میخواهید جوابتان به این پرسش مثبت باشد، باید هدف بسیار مشخصی برای رفتنتان داشته باشید و در مسیر آن گام بردارید؛ ضمناً:
۲. مطمئن شوید به رشتهتان علاقه دارید.
بسیاری از ایرانیانی که با آنها برخورد کردم حتی پیش از ترک وطن نیز آنچنان علاقهای به رشتهشان نداشتهاند و عجیبتر اینکه اکنون نیز همان رشته را در خارج میخوانند!
متأسفانه شرایط آموزشی ما در ایران بهگونهای بوده که حتی تا سنین بالا نمیدانستیم از زندگی چه میخواهیم و علایقمان را نمیشناختیم. معیارهایمان نیز برای انتخاب رشته در دانشگاه بسیار تحت تأثیر فشار پدر و مادر، «پولدرآر» بودن رشته، مشاورههای مغرضانه و سودجویانه برخی از مسئولان مدارس و مؤسسهها، فضای حاکم بر جامعه و عدم وجود بازار کار مناسب برای فارغالتحصیلان بسیاری از رشتهها بوده است.
اما در کشورهایی که شما میخواهید به آنها مهاجرت کنید شرایط به گونه دیگری است. اکثریت مطلق دانشجویان در آنجا به رشته تحصیلیشان علاقه دارند و بسیار باانگیزه هستند. به همین دلیل است که جو دانشگاه در آنجا بسیار با ایران فرق دارد.
مثلاً در دانشگاه من در ایران بیانگیزگی، سردرگمی و بیعلاقه بودن بسیاری از دانشجویان به رشته تحصیلیشان حال و هوایی بهشدت غیر آکادمیک را پدید آورده بود؛ بهطوریکه وقتی در اروپا درس میخواندم، برایم عجیب بود که دانشجویان نسبت به آنچه ارائه میشود تا این حد حساس و پیگیرند.
پس اگر شور و اشتیاق برای یادگیری نداشته باشید، شک نکنید در آنجا در اقلیت خواهید بود! و از این موضوع آزار بسیاری خواهید دید.
یادتان باشد، اینکه چهکاری بازندگیتان میکنید بسیار مهمتر از این است که کجا زندگی میکنید؛ و رشته تحصیلی در کشورهای تراز اول دنیا (که معمولاً مقصد ما برای ادامه تحصیلاند) مهمترین انتخاب شما در زندگی است؛ خصوصاً اگر میخواهید در آنجا بمانید و مشغول کار شوید (و ضمناً عوض کردن رشته و یافتن کار در زمینهای بهجز زمینه تحصیلیتان بهمراتب پرهزینهتر است).
اگر زندگی در ایران برایتان سختیهایی داشته است و میخواهید به قیمت خواندن رشته نهچندان موردعلاقهتان هرچه زودتر مهاجرت کنید، امیدوارم این مقاله باعث شود درباره اقدام خود بیشتر فکر کنید.
۳. تنبلی نکنید.
ندانستن زبان، اینکه دوستتان اطلاعات را کامل در اختیارتان قرار داده! نداشتن وقت کافی و...اینها همه بهانهاند. در فرآیند گرفتن پذیرش هرچه تحقیق کنید کم است. خصوصاً اگر کشور یا شهری را که میخواهید در آن درس بخوانید یا در آن زندگی کنید هنوز ندیده باشید (که در بسیاری موارد همینطور است). حتی پی بردن به کوچکترین جزییات میتواند تصمیم نهایی شما را دگرگون کند. مثلاً خوابگاه یا پانسیونتآنکه گفتهشده در پاریس است، آیا در خود شهر قرار دارد یا در حومه است؟ چقدر با دانشگاه فاصله دارد؟ هزینه خوراک، پوشاک، مسکن و تفریحات حدوداً چقدر درمیآید؟
اینها نکاتی بهظاهر بیاهمیت اما بسیار تأثیرگذار است که در تمام این فرآیند- از زمانی که تصمیم میگیرید برای استادان دانشگاهها ایمیل بفرستید و تافل و جی آر ای بدهید تا لحظهای که بلیت هواپیما میگیرید- باید آنها را بهدقت بررسی کنید.
۴. ناامید نشوید.
در هر شرایطی که هستید و هر نوع نمرات یا سوابق تحصیلیای که دارید، میتوانید باکمی تلاش و جدیت پذیرش یا حتی بورس بگیرید. فقط باید با صبر و حوصله بسیار در اینترنت و منابع دیگر جستجو کنید تا بتوانید به نتیجه مطلوب برسید. یکی از اهداف ما هم در این گروه این است که این مسیر را برای شما هموارتر و گرفتن پذیرش را برایتان آسانتر کنیم.
شخصاً افراد زیادی را دیدهام که شانس زیادی برایشان متصور نبودم، اما نتایج خیرهکنندهای گرفتند؛ و تعداد آنها هم کم نیست. یادتان باشد که:
۵. گرفتن «پذیرش» بدون کمکهزینه (فاند) حتی از بهترین دانشگاههای دنیا، آسانتر از چیزی است که فکر میکنید.
بسیاری از دانشگاهها (حتی دانشگاههایی چون هاروارد، ام آی تی و …) و مؤسسههای معتبر دنیا (بهویژه مدارس خصوصی)، شرایط آنچنان سختی برای دادن پذیرش ندارند. حتی در رشتههایی که متقاضی زیادی ندارند، باکمی تلاش میتوان از آنها پذیرش گرفت؛ اما گرفتن کمکهزینه است که کار را دشوار و عرصه را برای بسیاری از دانشجویان تنگ میکند.
اگر قرار است با هزینه خودتان تحصیل کنید، گزینههای بسیار زیادی دارید (زیادتر ازآنچه فکرش را بکنید). درنتیجه سعی کنید از پولی که خرج میکنید بهترین بهرهبرداری را بکنید و به معتبرترین و باکیفیتترین دانشگاه ممکن بروید.
۷. تا آنجا که میتوانید قدمتان را محکم بردارید.
اگر رزومه خوبی ندارید، معدلتان بالا نیست یا نمرات زبانتان چنگی به دل نمیزند، پیشنهاد من این است که مدتی (حتی تا چند سال) صبر کنید و وضعیت خود را ارتقا دهید. بهاینترتیب شانستان را برای گرفتن پذیرش از دانشگاههای باکیفیت افزایشخواهید داد و این بعداً میتواند دریافتن شغل، اپلای برای دانشگاههای دیگر در مقاطع بالاتر و... بسیار کمکتان کند.
برخلاف چیزی که ممکن است فکر کنید، اعتبار دانشگاهها در خارج از ایران برای یافتن کار بسیار مهمتر از داخل ایران است.
بهعنوانمثال، فرض کنید شما با معدلی نهچندان مطلوب و رزومهای عادی، توانستهاید از یک دانشگاه معمولی پذیرش بگیرید یا حتی بورس شوید. در این صورت، اگر بخواهید پسازآن مشغول به کار شوید یا برای گرفتن پذیرش در مقاطع بالاتر اقدام کنید، بهاحتمالزیاد بعد از فارغالتحصیلی باید مدتی نامعلوم را در کشور محل تحصیل خود بگذرانید و درخواست بفرستید تا بتوانید پذیرش بگیرید (برای استخدام، حتی در برخی کشورها باید برای حداقل ۱۰۰ شرکت مختلف اپلای کنید)؛ زیرا رقابت برای یافتن کار (چهکار آکادمیک چه غیر آکادمیک) در اکثر کشورهای اروپایی، آمریکایی و استرالیایی، حتی برای مردم خود آن کشورها بسیار شدید است، چه برسد به شما که خارجی هستید و بر اساس قوانین برای استخدام دردسرهای قانونی و هزینههای بیشتری برای شرکت محل کارتان خواهید داشت. پس باید مدت زیادی را در کشور موردنظر، ریال خرج کنید و با اضطراب و نگرانی بسیار به دنبال کار بگردید.
اما اگر آیندهنگر باشید، این مدت نامعلوم را پیش از تحصیلاتتان در ایران میگذرانید و با جدیت تمام مشغول کار، مطالعه و قوی کردن پرونده تحصیلیتان میشوید؛ بهاینترتیب مطمئن باشید که میتوانید از دانشگاههای برتر پذیرش بگیرید و آینده خود را بیمه کنید.
۸. آیا میخواهید پس از تحصیل در کشور موردنظر بمانید؟
دانستن این نکته بسیار مهم است، زیرا میتواند در انتخاب شما بسیار مؤثر باشد.
اگر نمیخواهید به ایران بازگردید، سعی کنید تا حد امکان همه مقاطع تحصیلیتان را در همان کشوری بگذرانید که میخواهید در آن بمانید. بدین ترتیب در وقت و هزینه خود بسیار صرفهجویی میکنید، آشنایی بیشتری با محیط زندگیتان خواهید داشت و دریافتن شغل راحتتر خواهید بود؛ زیرا در طول مدت تحصیل وقت کافی دارید تا ارتباطات شغلی لازم را پیدا کنید. حتی میتوانید هنگامیکه مشغول درس خواندن هستید همزمان دنبال موقعیتهای شغلی بگردید و مصاحبههای کاری بگیرید.
در دانشگاهی که در آن درس میخواندم- دانشگاه تیلبرگ (Tilburg) در هلند- دانشجویان غیربومی زیادی- ازجمله ایرانیها- همزمان با تحصیل به دنبال کار میگشتند؛ و تعدادی از آنها موفق شدند در این مدت کار پیدا کنند و پس از گرفتن مدرک بلافاصله استخدام شوند.
۹. شهری که در آن تحصیل میکنید بیشتر از آن چیزی که فکر میکنید اهمیت دارد.
کیفیت علمی دانشگاه نباید تنها عامل تأثیرگذار در انتخاب شما باشد. بسیاری از دانشگاههای معتبر (در آمریکا، اروپا، کانادا و استرالیا) در شهرهای کوچک، دورافتاده و حتی گاهی اوقات ناامن قرار دارند (مثلاً دانشگاه میشگان دران آربِر) و در انتخابتان باید حتماً این نکته را در نظر بگیرید.
فضای شهر و حال و هوای آنیکی از مهمترین عواملی است که میتواند در روحیه شما تأثیر مثبت یا منفی بگذارد. یادتان باشد که شما قرار نیست در مدت تحصیلتان فقط درس بخوانید و به تفریح، سرگرمی، ورزش، تعامل با دیگران و… حتی بیشتر از هنگامیکه در ایران هستید نیاز دارید. پس در مورد شهر محل تحصیلتان تحقیق کنید و جایی را انتخاب کنید که با روحیات و علایقتان هماهنگتر است.
پیشنهاد من بهطورکلی این است که تا حد امکان شهرهای بزرگ، پرجمعیت و بینالمللی را انتخاب کنید (مگر اینکه سکوت، تنهایی و آرامش برایتان اولویت اصلی باشد). مثلاً پاریس، لندن، نیویورک، آمستردام، وین و غیره. بدین ترتیب امکانات تفریحی و سرگرمی زیادی خواهید داشت، راحتتر میتوانید دوست پیدا کنید و بهعنوان یک خارجی راحتتر پذیرفته میشوید.
۱۰. آبوهوای شهری که در آن تحصیل میکنید بیش از چیزی که فکر میکنید اهمیت دارد.
نبود آفتاب و آبوهوایی که همیشه بارانی و گرفته است میتواند بسیار شما را افسرده کند، خصوصاً در زمستان. پیش از آنکه در هلند درس بخوانم، چندان با آبوهوای آنجا آشنا نبودم و نمیدانستم که آفتاب کمی دارد (که تازه نسبت به کشورهای اسکاندیناوی خیلی بیشتر است). به همین خاطر، در زمستان افسرده شده بودم و بهسختی میتوانستم از خانه بیرون بروم. هرروز ناراحت و پریشان بودم و کوچکترین مشکلی برایم غیرقابلتحمل بود. اگر میخواهید مثل من نشوید، بیشتر در مورد آبوهوا تحقیق کنید!
۱۱. زبان کشور مقصد را پیش از عزیمت به آنجا تا حد خوبی یاد بگیرید (خصوصاً برای کشورهای غیر انگلیسیزبان).
دانستن زبان کلید برقراری ارتباط با جامعهای جدید است. حتی در کشورهایی که مردم در آنجا بهخوبی انگلیسی صحبت میکنند (مثل هلند یا کشورهای اسکاندیناوی)، اگر زبان بلد نباشید بهسختی میتوانید دوست نزدیک پیدا کنید و با مردم آنجا عجین شوید. حتی اگر نمیخواهید در آن کشور بمانید و قصدتان تنها تحصیل کردن است، حداقل در یادگیری زبان تلاش کنید و مطمئن باشید که بازخورد مثبتی خواهید گرفت. در کشورهایی مثل فرانسه و آلمان که تا حدودی تعصب بر روی زبان مادری وجود دارد، ندانستن زبان حتی میتواند برایتان دردسرساز شود؛
اینکه دروس دانشگاهیتان در این کشورها به زبان انگلیسی است توجیه مناسبی برای بلد نبودن زبان نیست؛ این فقط تنبلی است؛ و تنبلی آفتی است که در مسیر اپلای بیشتر از همیشه به شما ضرر میرساند.