اصول نوشتن انگیزهنامه
برای مثال، در اینجا یک نمونهٔ تیپیک مقدمه برای پیشنویس اولیه را میآورم: «من متقاضی ورود به دورهٔ فوقلیسانس نویسندگی خلاقانه در دانشگاه اوکابوجی هستم چون بر این باورم که نویسندگیام در دورهٔ شما شکوفا خواهد شد، زیرا در آنجا است که میتوانم به چالش کشیده شوم و مهارتهای نویسندگیام را تقویت کنم.»
چطور بود؟ واضح و مستقیم بود و دورهٔ نویسندگی را «صاف نشانه رفته بود»، اینطور است؟ نه اینطور نیست. همهاش بدیهی بود و غیرضروری.
کمیتهٔ پذیرش خودش میداند که تقاضای ورود به دورهٔ نویسندگی خلاقانه را دارید زیرا همهٔ افرادی که کمیته دارد اپلیکیشن آنها را میخواند همین درخواست را دارند. این را هم میداند که نویسندگیتان در آنجا «شکوفا» خواهد شد چون معتقد است دورهای قوی ارائه میدهد. گفتن ندارد که به چالش کشیده خواهید شد ـــ تمام لیسانسههایی که وارد تحصیلات تکمیلی میشوند به چالش کشیده خواهند شد، هرقدر هم که فکر کنند آمادهاند؛ و البته که دانشجوی جدید تحصیلات تکمیلی «مهارتهای نویسندگیاش را تقویت خواهد کرد» ـــ مگر هدف اصلی ورود به دورهٔ نویسندگی خلاقانه همین نیست؟
فرض میگیریم تعداد کلمات خواستهشده در این انگیزه نامه ۳۰۰ تا باشد. خب، با یک چنین مقدمهای ۱۵ درصد فضا را مصرف کردهاید و تقریباً چیزی نگفتهاید. ۱۵ درصد!
راستش نهتنها این پاراگراف مقدمه بدیهی، غیرضروری و فضا ضایع کن است، بلکه کسالتآور است! در ذهنتان بیاورید که چه کسانی آن را میخوانند و در کجا: پنج استاد «محبوس» در یک اتاق با ۵۰۰ اپلیکیشن. به نظرتان آیا چنین مقدمهای توجه آنان را جلب میکند؟ آیا باقی انگیزه نامه را با این ذهن بازمیخوانند که این متقاضی میتواند از آن دانشجوهایی باشد که دنبالش هستند؟ آیا این اپلیکیشن را بعداً به خاطر میآورند؟ قضاوت با شما.
یادتان باشد. شما به یک «قلاب» نیاز دارید.
سوزآنیکی از دانشجویان سابقم که برای دورهٔ فوقلیسانس کتابداری اپلای میکرد یک قلاب عالی داشت. پاراگراف مقدمهٔ انگیزه نامهاش را عیناً خاطرم نیست اما چیزی شبیه به این بود:
«یازدهساله که بودم خاله بزرگم فوت کرد و چیزی برایم باقی گذاشت که زندگی من را عوض کرد: کتابخانهای با حدود پنج هزار کتاب. روزهای مرتب کردن و خواندن کتابهای او از بهترین روزهای عمرم بوده. از آن زمان خواستهام یک کتابدار شوم.»
اینیکی واضح است، مستقیم است، ۴۵ کلمه دارد و مهمتر از همه اینکه با کمیتهٔ پذیرش از عشق همیشگی سوزان نهفقط به کتاب، بلکه به مراقبت از کتابها حرف میزند. وقتی کمیته شروع میکند به انتخاب «بهترین» انگیزه نامهها، فکر نمیکنید او را بهعنوان «دختر جوانی که برای خودش کتابخانه داشته» به یاد خواهد آورد؟ البته که همینطور است، چون احتمالاً برای تکتک اعضای کمیته داشتن کتابخانهٔ شخصی دریازدهسالگیشان یک فانتزی عزیز بوده است.
فرض کنید سوزان بجایش این مقدمه را مینوشت:
«افتخار این را دارم که برای پذیرش در دورهٔ فوقلیسانس کتابداری دانشگاه اوکابوجی درخواست دهم زیرا از وقتی یادم میآید کتاب معشوقهٔ من بوده. از یازدهسالگی خواستهام یک کتابدار شوم.»
این پاراگراف هم ۴۵ کلمه دارد. آیا فکر میکنید کمیتهٔ پذیرش این اپلیکیشن را در میان ۵۰۰ اپلیکیشن حوصله سر بر به حافظه خواهد سپرد؟ احتمالاً بیش از نیمی از اپلیکیشنها، شاید خیلی بیشتر از نیمی از آنها، با چنین جملاتی آغاز میشوند. بسیاری از آنها مینویسند «کتاب معشوقهشان بوده» ـــ ممکن است این تعبیر مشتاقانه به نظر آید، اما نه بعد از چند صدبار خواندنش.
همهٔ ما یک اتفاق، یک تجربه، مانند کتابخانهٔ شاگرد من در یازدهسالگی، داشتهایم که ما را بهطرف رشته (ها) مان سوق داده است. اخیراً داشتم با گروهی از دانشجویان دراینباره صحبت میکردم. یکی از آنها ـــ اسمش را بگذاریم جنیفر ـــ گفت میخواهد فوقلیسانس گفتاردرمانی بگیرد. وقتی دلیلش را پرسیدم گفت برای سرگرمی در یک کلاس گفتاردرمانی شرکت کرده و واقعاً عاشقش شده؛ اما فشار بیشتری به او آوردم و پرسیدم آیا دلیل شخصیای وجود داشته که باعث شود این رشته را آنقدر مهم ببیند که بخواهد کل زندگیاش را وقف آن کند؟ اولش گفت نه ولی با سؤالهای دیگرم روشن شد که برادرش مشکل گفتاری داشته است. این برای جنیفر یک کشف بود؛ او بدون اطلاع از پیوند این دو موضوع وارد این رشته شده بود ـــ حداقل در خودآگاهش از آن بیخبر بود؛ اما حالا دیگر آن را میدانست. او قلابش را پیداکرده بود.
شما باید واقعاً درون خودتان را زیرورو کنید. به «من عاشق این رشته هستم» قانع نشوید. چرا عاشق این رشته هستید؟ چرا میخواهید باقی عمرتان را در این رشته کارکنید؟ چرا این رشته شما را کامل میکند؟ پرتوپلاهایی را که تحویل والدین و فامیل و دوستانتان میدهید فراموش کنید. حقیقتِ شما چیست؟ آن را بیابید و سپس راهی بهیادماندنی برای بیانش پیدا کنید. مدارس تحصیلات تکمیلی از شما انگیزه نامه میخواهند نهفقط به این خاطر که با شمای متقاضی آشنا شوند، بلکه میخواهند به این فکر کنید که واقعاً چرا دارید چنین قدم سرنوشتسازی برمیدارید. میخواهند حقیقتاً و عمیقاً به این چرا فکر کنید.
خب، برگردیم به صحنهٔ پنج استاد نشسته در میان کپههای اپلیکیشن که شاید بیش از ۵۰۰ تا باشند. میدانید آنها که هستند؟ چه میخواهند؟ چه غذایی دوست دارند؟ واضح است که نه. برعکسش چطور؟ آنها شما را میشناسند؟ خب، نه؛ اما... انگیزه نامه بخت شما است برای شناساندن خودتان به آنها! انگیزه نامهتان باید شما را بهعنوان یک شخص ترسیم کند، نه صرفاً یک اپلیکیشن در میان چند صد تای دیگر. نه صرفاً کاغذ و جوهر.
یکراهش این است: در سال آخر لیسانسم که میخواستم برای اولین بار اپلای تحصیلات تکمیلی کنم، یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی میشناختم ـــ اسمش را بگذاریم نایجل ـــ که به من گفته بود این انگیزه نامهٔ سهجملهای راه او را به استنفورد بازکرده:
«من قصد دارم انگلیسی را در سطح دانشگاه تدریس کنم. برای این منظور به یک پیاچدی نیاز دارم. دلیل اپلای من این است.»
کلش همین بود. نصف ۴۵ کلمه. مطمئناً این انگیزه نامه او را بیپروا، ریسکپذیر، رکگو و حتی گستاخ مینمایاند. اگر دوست دارید خود را اینگونه ترسیم کنید اصلاً اشکالی ندارد؛ اما این را هم بدانید که انگیزه نامهٔ نایجل یک حرکتِ «یا همهاش یا هیچی» است. شکی نیست که تقریباً در هر کمیتهای کسانی هستند که انگیزه نامهٔ نایجل بهشان بربخورد و حتی برایشان توهینآمیز باشد؛ و ممکن است آنان چنین دانشجویی را در دانشگاهشان نخواهند، اما گمانم نایجل هم نمیخواست دانشجوی چنین دانشگاهی باشد.
سعی کنید به خودِ کاغذ- و- جوهریتان روح بدمید. به این بسنده نکنید که «من در یک خط مونتاژ کارخانهٔ تلویزیون سازی کار میکردم و یک روزبه این نتیجه رسیدم که باید ازآنجا خارج شوم، پس به کالج رفتم تازندگیام را نجات دهم.» شاید اینیکی بهتر باشد: «یک روز پنجشنبه، صد و دوازدهمین سیم سبزرنگ را به نقطهٔ همیشگی در صد و دوازدهمین کنترل تلویزیون لحیم کرده بودم و آنوقت بود که احساس کردم دود لحیمکاری دارد مغزم را میپوساند. پس به این نتیجه رسیدم که کالج راه نجات من خواهد بود.» هر دو ۳۵ کلمه دارند. به نظرتان کدام روایت موجب میشود کمیتهٔ پذیرش دست از خواندن نکشد؟
قصه بگویید (ولی کوتاه). زبانتان جان داشته باشد. کلیگویی نکنید و موردی حرف بزنید. دینامیک باشید. یکلحظه از زندگی پنج استاد گیر افتاده با ۵۰۰ یا ۶۰۰ اپلیکیشن یا بیشتر را از ذوق لبریز کنید.
درعینحال مراقب باشید پرمدعا و تصنعی نشوید. جملات را مثل یک سری هایکو کنار هم نچینید. عکس در پاکت نگذارید. فقط خودتان باشید، اما نسخهای بهتر از خودتان در کلمات (چون آنجا حضور ندارید تا از ظرافتها و حرکات دست و صورت استفاده کنید).
به یاد داشته باشید که انگیزه نامهتان باید شما را اینگونه جلوه دهد: (۱) دارای علاقه و اشتیاق به رشته؛ (۲) باهوش؛ (۳) دارای آمادگی آکادمیک و شخصی؛ (۴) قادر بهمواجهه با چالشهای تحصیلات تکمیلی؛ (۵) دارای توان تفاهم با اساتید و همکلاسیهای تحصیلات تکمیلی ـــ به قولی، دانشگاهی بودن؛ (۶) قادر به تمام کردن دورهٔ تحصیلات تکمیلی در مدت تعیینشده؛ و (۷) دارای پتانسیل اینکه در شغل آیندهتآنیکی از نمایندگان شایستهٔ آن دانشگاه باشید.
اینهمه فاکتور را باید تنها در چند صد کلمه برسانید (بسته به دانشگاه، تعداد کلمات انگیزه نامه چیزی حدود ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه است). «علاقه و اشتیاق به رشته» با قلابی که در بالا توضیح دادم نشان داده میشود. «باهوشی» رویهمرفته با نگارش، چینش، بیان و ویژگیهای دیگر انگیزه نامه رسانده میشود. «آمادگی» را میتوان با به کار بردن زبان خاص رشته (در تئوری، عمل و ...) و توصیف انواع تکالیف دانشگاهی که انجام دادهاید و سایر دستاوردهایی که در این رشته داشتهاید، ثابت کرد. قدرت «مواجهه با چالشهای تحصیلات تکمیلی» را میتوان با توصیف دشواری کارهایی که صورت دادهاید نشان داد. «دانشگاهی بودن» اهمیت ویژهای ندارد اما بههرحال یک فاکتور است ـــ همینکه خود را آدمی در کل خوشبرخورد و تیمی نشان دهید کافی است ـــ فقط به سبک و سیاق خودتان وفادار باشید. توانایی در «تمام کردن دورهٔ تحصیلات تکمیلی» را میتوانید بهطور ضمنی با موفقیتتان تا بدین جای کار و بهطور آشکارتر با گفتن قصهٔ (کوتاه) موانعی که پشت سر گذاشتهاید برسانید. «نمایندهٔ شایسته بودن در آینده» را میتوانید با نمایندهٔ شایسته بودن برای دانشگاه لیسانستان ـــ مثلاً با «سرزنش» نکردن دانشگاه یا اساتید فعلیتان ـــ نشان دهید.
غالب مدارس تحصیلات تکمیلی از شما میخواهند از صفات دیگر یا صفاتی مشابه آنچه در بالا گفتم بگویید. برای پرداختن به یکایک این صفات از حس عام استفاده کنید. به آنها با همان ترتیبی که مدرسهٔ موردنظرتان لیست کرده نپردازید. ترکیبشان کنید؛ آرایششان را عوض کنید؛ هر کاری لازم است انجام دهید تا فردی برخوردار از قوهٔ تخیل دیده شوید، نه فردی که مثل طوطی پستههای چیده شده را دنبال میکند.
اگر گذشتهٔ آکادمیکتان نقصی دارد، به آن نیز اشارهکنید تا کمیته را خاطرجمع سازید. مثلاً فرض کنیم کل دروس یکترم را C گرفتهاید. یک پاراگراف (کوتاه) را برایش کنار بگذارید و توضیح دهید که در آن ترم مشکلی احساسی داشتید اما پسازآن نمرات معرکهای گرفتهاید و حالا معدلتان در این رشته ۳.۸۳ است. اگر داستان را خوب تعریف کنید، ذهنیت کمیتهٔ پذیرش از شما عوض میشود و شما را بهعنوان کسی میبیند که تواناییهای «رویارویی با چالشها» و «تمام کردن بهموقع دوره» را دارا است.
توصیهٔ من این چیدمان است: (۱) قلاب اشتیاق؛ (۲) حرکت نرم به سمت گذشتهتان در این رشته؛ (۳) نام بردن از کلاسها و اساتیدی که داشتهاید (خصوصاً اگر در این رشته شناختهشده هستند)؛ (۴) فعالیتهای مرتبط خارج از دانشگاه (خصوصاً اگر به یک ویژگی شخصیتان که میخواهید منتقل کنید اشاره داشته باشند)؛ (۵) هرگونه مقاله یا کتاب منتشرشده یا سایر دستاوردهای حرفهایتان در این رشته (مثلاً اجلاسهایی که دادهاید یا قرائتهای عمومی)؛ (۶) توضیح دربارهٔ مشکلات گذشتهتان (اگر نیازی بود)؛ و (۷) اینکه چرا این مدرسهٔ تحصیلات تکمیلی را انتخاب کردهاید (یک یا دو تن از اساتید مدرسه را نام ببرید و از حوزهٔ تخصصیشان حرف بزنید، یا بعضی از ویژگیهای دوره را که برایتان جذاب است ذکر کنید).
شاید بهتر باشد مورد ۷ را تشریح کنم. این مورد یک نکتهٔ عملی هم دارد. فرض کنیم میخواهید برای ده دانشگاه اپلای کنید. اگر شما ده انگیزه نامهٔ جداگانه و مخصوص برای هر دانشگاه بنویسید زمان را اشتباه مدیریت کردهاید. موارد ۱ تا ۶ را میتوانید برای همهٔ انگیزه نامهها عین هم بنویسید؛ اما وقتی به مورد ۷ رسیدید باید برای هر دانشگاه یک پاراگراف متفاوت قرار دهید. دقت داشته باشید که این یعنی طول هر ده انگیزه نامه برابر خواهد بود با کوتاهترین طول خواستهشده در بین این ده مدرسه. اگر کوتاهترین طول ۳۰۰ کلمه است، احتمالاً این تعداد برای مدرسهٔ ۵۰۰ کلمهای هم جواب میدهد (درواقع ممکن است کمیتهٔ پذیرش مدرسهٔ ۵۰۰ کلمهای، از روی کمگوییتان به درک بالای شما پی ببرد)؛ اما بدیهی است که ۳۰۰ کلمه برای یک مدرسهٔ ۱۲۰۰ کلمهای کافی نخواهد بود، پس آنیکی را باید بسط دهید. آن را با جملات بیاهمیت پر نکنید. بگردید و چیزهای جالب دیگری را درگذشتهٔ خود پیدا کنید.
اما دربارهٔ ذکر نام اساتید هر مدرسه: این کار باعث میشود شما را بهعنوان کسی ببینند که قبل از اقدام شناخت کافی را به دست آورده، کسی که واقعاً به رشته علاقهمند است، آنقدر که کمی کار مقدماتی برایش انجام داده است. صرفاً از آنها اسم نبرید (هر کاربر اینترنتی این را بلد است). دربارهٔ هر استادی که اسم میبرید یکچیز قابلتوجه بگویید، چیزی که نشان دهد ارزش کار او را میشناسید و درک میکنید. لازم نیست حتماً به معروفترین آنها اشارهکنید؛ احتمالاً سایر متقاضیان هم همین کار را میکنند و طولی نمیکشد که کمیتهٔ پذیرش ناخودآگاه آن اشارهها را نادیده میگیرد. (در ضمن، معروفترین استادها همیشه با تمام دانشجویان تحصیلات تکمیلی کار نمیکنند یا شاید نصف سال را خارج از شهر باشند، پس با گفتن اینکه بیصبرانه منتظر کار کردن با او هستید ممکن است سادهلوح جلوه کنید.) یک استاد کم نام و نشان تر پیدا کنید که صادقانه شیفتهٔ کارش هستید (در اینجا بر صادقانه بودن تأکیددارم). کمی دربارهٔ شناختتان از کار او بگویید ـــ یادتان باشد که ممکن است او در کمیتهٔ پذیرش باشد. چاپلوسی نکنید. منصف و راستگو باشید.
حتماً انگیزه نامهتان را به چند استاد نشان دهید. توجه داشته باشید که آنان نظرات گوناگونی دربارهٔ ویژگیهای یک انگیزه نامهٔ مناسب و کارا دارند. اگر یکی از اساتید شما با دانشگاه خاصی ارتباط دارد ممکن است او بداند چه نوع انگیزه نامهای برای آن دانشگاه بهتر است. آخرین ویرایشها را بر این مبنا انجام دهید که چه انگیزه نامهای دقیقترین شناختی را که از خودتان دارید منتقل میکند. تکرار میکنم، موردی حرف بزنید، دینامیک باشید، روی کاغذ جان داشته باشید. در پیشنویسهای بعدیتان همنظر استادها را جویا شوید.
انگیزه نامهتان را غلطگیری کنید. روی یکدستی و دقت و سبک آن کارکنید. از دوستانتان بخواهید آن را ویرایش و غلطگیری کنند؛ اگر آنان نیز اپلای میکنند شما هم میتوانید این کار را برای آنان بکنید.
فراموش نکنید که نوشتن مثل لباس پوشیدن سبک میخواهد: دومی بر تصور افراد از شما اثر میگذارد و اولی بر تصورشان از شما وقتی حضور ندارید. داشتن اشتباه تایپی و ویرگولهای جابجا به این میماند که در یک مهمانی مجلل بجای کت و کراوات با تیشرت ظاهر شوید. لفاظی زیاد مثل این است که برای یک دورهمی عادی لباسی رسمی بپوشید. تصنعی بودن مثل این است که لباس خرگوش را برای جشنی بپوشید که بعداً معلوم میشود هالووین نبوده. احتیاط کنید. کمالگرا باشید.
حتی بعد از فرستادن انگیزه نامه برای مدرسه (ها) ی با ددلاینِ زودتر، روی آن کارکنید. ممکن است بعداً کشفهایی دربارهٔ گذشتهٔ آکادمیک و شخصیتان، انگیزههای اپلای برای مدرسهٔ تحصیلات تکمیلی، برنامههای بلندمدتتان و... داشته باشید و شاید همین کشفها سبب پذیرشتان در مدرسه (ها) ی با ددلاینِ دیرتر شود.
در آخر اینکه انگیزه نامه در چشم مسئولان دپارتمان، مدیران دوره و اعضای کمیتهٔ پذیرش میتواند مهمترین سند در اپلای شما باشد. سایر اسناد موجود در اپلای ـــ کارنامهها، نمرات آزمونها، توصیهنامهها، نمونه نوشتارها ـــ بهاندازهٔ انگیزه نامهتان شما را توصیف نمیکنند. در انگیزه نامه است که افتخارآمیزترین موفقیتها و پرشورترین امیدها و آرزوهای شما مجال سخن پیدا میکنند.
چکلیست انگیزه نامه
چیدمان
- یک «قلاب» که اشتیاق شما نسبت به رشته را نشان دهد
- حرکت نرم به سمت گذشتهتان در رشته
- توصیف گذشتهٔ آکادمیکتان در رشته ( کلاسهایی که گذراندهاید، با ذکر نام، نام اساتیدی که داشتهاید، بهویژه آنهایی که در رشته شهرتی دارند)
- فعالیتهای خارج دانشگاهیتان در رشته
- مقالات و کتابهای منتشرشده یا دیگر دستاوردهای حرفهای در رشته (مثلاً اجلاسهایی که دادهاید یا قرائتهای عمومیتان)
- توضیح در خصوص مشکلاتی که درگذشته داشتهاید (در صورت نیاز)
- توضیح اینکه چرا این مدرسهٔ تحصیلات تکمیلی را انتخاب کردهاید
- از یک یا دو تن از اساتید این مدرسه اسم ببرید و اشارهکنید که چه شناخت و درکی از ارزش کارشان دارید
- خصوصیاتی از دورهٔ تحصیلات تکمیلی که برایتان جذابیت دارد
بازبینیهای نهایی
- از چند تن از اساتیدتان توصیه بخواهید ـــ هم توصیهٔ فکری و هم نوشتاری
- غلطگیری و ویرایش؛ از دوستانتان هم بخواهید غلطگیری و ویرایش کنند
- کار بر روی انگیزه نامه را ادامه دهید، حتی بعد از فرستادن آن برای مدرسه (ها) ی با ددلاینِ زودتر
سفارشات مرتبط
ویرایش حرفهای انگیزهنامه
Professional Revision of Statement of Purpose
مراحل آماده سازی SOP شما به قرار ذیل است:
هزینه: 1,200,000 تومان |
|
نگارش حرفهای انگیزهنامه تحصیلی
Professional Writing of Statement of Purpose
در پکیج حاضر، نگارش حرفهای انگیزهنامه شما طی مدت هفت روز کاری صورت می پذیرد. اکیداً توصیه میشود قبل از نگارش SOP، رزومه تحصیلی خود را تهیه و تدوین سازید. درصورتیکه رزومه خود را آماده ندارید، میتوانید از پکیج نگارش و تدوین حرفهای رزومه بهره بگیرید. مراحل آماده سازی SOP شما به قرار ذیل است:
هزینه: 2,000,000 تومان |